loading...
پسری از زابل
تسلیت قلب صبورم بازدید : 8 جمعه 08 آذر 1392 نظرات (0)

لحظه‌ های با تو بودن

 

 از عمرم حساب نمی شوند

 

از آخرتم حساب می شوند ، از بهشت

زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …


ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …

 

 

 

تو برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم : باشد ، برو خیالی نیست …


اما کیست که نداند بی تو تنها

 

این روزا هرکی ازم میپرسه “چطوری ؟”


برا اینکه “خوب” باشم ناچارا دشمن خدا میشم …

 

 

چیزی که هست خیال توست !

 

 

من از غم تو سر بر کوهستان کذاشتم

ای بی وفا چرا رفتی ز بیشم

 

 

 

خداوندا چه سخت است این جدایی

چه تلخ است این شراب بی وفایی

جدایی ، بی وفایی ، درد دوری

همه باشد گناه آشنایی

اگر گریــه نمی کنـــم فکــر نکن از سنگـــــم !


مــن مـــــرد هستم 


تنهـایی قـدم زدنم از گریـه کردن دردنـاکــــ تـــر است

 

 

 

 

فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است


کافیست دلت گیر باشد

 

 

خاموشی بهانه است


مشترک مورِد نظر فراموشت کرده است !

 

فکر می کردم با خودم که تو هم مثل منی‏*


ولی دیدم همش ساز مخالف می زنی‏*


فکر می کردم با خودم پای عشقم می مونی‏*


اما دیدم اومدی تا کنارم بزنی





تسلیت قلب صبورم بازدید : 7 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (1)

 

 

دلم می خواد فریاد بزنم دلم می خواد داد بزنم تا همه بفهمن که من تورو دوست دارم  
دلم می خواد همه بدونن که چقدر از دوریت دارم زجر می کشم می خوام  
همه بدونن خیلی محتاج دستاتم خیلی محتاج نگاهتم با او چشای پر از مهر و آرامش بخشت 
می خوام نگاهات همیشه کنارم باشه تا کی باید دور باشیم از هم دیگه طاقت دوریتو ندارم 
می خوام بدونن که دارن چی به سرم می یارن با بی تفاوتیشون به کی بگم آخه خداااااااااااا 
تو یه کاری کن تو که این همه بزرگی و توانا یه کاری کن هر چه زودتر به هم برسیم

 

 

 

قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر.
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد
همان که گاهی می شکند
گاهی می گیرد و گاهی می سوزد
گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می رود
...

با این دل است که عاشق می شویم
با این دل است که دعا می کنیم
با همین دل است که نفرین می کنیم
و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم
...


اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم
.
این قلب اما در سینه جا نمی شود
و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد
این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد
سیاه و سنگ هم نمی شود
از دست هم نمی رود


زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند
بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد

این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند
وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد
وقتی تو می رنجی او می بخشد...

این قلب کار خودش را می کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی


و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان

به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 50
  • بازدید سال : 75
  • بازدید کلی : 1,005